آسمان صاف و پر ستاره بود. هیچ برگی حرکت نمیکرد. انگار باد هم به مرخصی رفته بود. همه جا آرام بود و در سکوت!
سنجاقک خستگی روزافزایش را با نی های کنار برکه تقسیم میکرد. بچه ماهی ها در ته برکه آرام و بی سر و صدا مانده بودند.
غوک ها نیلوفرهای آبی را نوازش میکردند.
صدای جیرجیرکهای تابستانی در لابلای علفزار به گوش میرسید.
مهتاب خودش را در داخل آب به تماشا نشسته بود.
کرم های ابریشم در انتظار پروانه شدن، با خداوند راز و نیاز میکردند.
کمی آنطرفتر کرم های شب تاب، دور برکه به طواف مشغول بودند.
لاک پشت ها سرهایشان را در لاک فرو برده بودند، نسیم، موج های کوتاهی را روی آب ایجاد میکرد، و اردک ها و قوی های سپید، سرهایشان را در گریبان فرو برده بودند.
اما ناگاه انعکاس صدایی، آرامش برکه و ساکنانش را برهم زد!
تکه سنگی پرتاب شد. داخل برکه افتاد. همه چیز دگرگون شد.
یک حادثه، همه آرامش را به دوران دچار کرد؛ و البته برای بعضی ها امید زندگی بود. سنجاقک پرواز کرد، بچه ماهی ها به تکاپو افتادند، غوک ها، نیلوفرهای آبی را رها شده دیدند و به درون آب افتادند...
جیرجیرک ها ساکت شدند، آب موّاج شد و ماه چهره خودش را رنجور و مشوش دید و...
نسیم، دیگر نتوانست سطح آرام آب را مواج کند، چرا که این بار نیرویی عظیم تر در کار بود.
اردک ها و قوی های سپید، سر از گریبان بیرون آوردند و آنها نیز هوشیار شده و به ناگاه پرواز کردند را از سر گرفتند.
اما تکه سنگ که آرامش همگان را بر هم زد، به ناگاه خودش به آرامش رسید، دستی که او را به داخل برکه پرتاب کرده بود نیز به آرامش رسید.
چرا که آن دست، آرامش را در پرتاب کردن سنگی و خالی شدن تمامی عقده هایش می دید...
chera enghadr bozorg minevisin "darya"; hanooz baram soale
:)
چون حروف کوچیم پیدا نکردم
واقعاً آرامش رو نمیشه با هیچ چیزی عوض کرد.
زیبا بود
شاد باشید.
سلام دریا جونم
کاش ذهن آشفته ی ما آدمام برای چند لحظه هم شده به مرخصی می رفت
آپ خیلی ناز بود گلم
سلام
قبلا برات با ادرس سان پیامی داده بودم
وبلاگ زیبای دارید
سر به کلبه دوست هم بزنید
منتظر حضور .... هستم
سلام... شرمنده متوجه نشدم... ممنون که دوباره اومدید... منم اومدم وبتون ولی بلاگفا اجازه نظر گذاشتن نداد. چندین بار نظرات رو باز کردم ولی نشد. دوباره بازم میام. موفق باشی
سلام ابجی دریا
خوبی
میلاد حضرت مهدی مبارکت باشه
بدو بیا اپممممممممممممممممممم
_____ (¯ `•✦.•´¯)
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯)
(¯ `•İ✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `C.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•K✦.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `Y.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ _ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
___|___|___|_____|___|___|___|___|__
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___
__|___|___|____|___|___|___|___|_
--------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|-------آپم-زود بیا-----|
((--|--------.-------'-----|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|
امروز دیدمت
اما از دور
خیلی دور
وقتی دیدمت به خودم گفتم چه زود فراموشم کرد
چه زو از پیشم رفت
چقدر دلم برات تنگ شده
دلم برای دستای پر مهرت که هر وقت من و می دیدی اولین کاری که می کردی این بود که دستام و می گرفتی و یه بوسه بهشون می زدی
دلم برای گیتار زدنت تنگ شده وقتی گیتار می زدی و می خوندی غرق در دنیای عشق و احساس می شدی چقدر من از این همه احساس لذت می بردم
دلم برای صدات تنگ شده .... یادته باهم آهنگ می خوندیم..... آهنگ هایی در وصف عشق که یکی از راه هایی بود که بهم نشون می دادیم که بهم علاقه داریم
دلم برای حرف زدن باهات تنگ شده
دلم برای بودن کنارت تنگ شده
دلم برای حرفات تنگ شده
برام عجیبه دوستی ما کوتاه بود اما خیلی خاطره های خوبی برام مونده
یادته یه بار ازم پرسیدی که خوش تیپی یا نه من گفتم معمولیی فرداش یک لباس خیلی شیک پوشیدی؟؟
من نمی گویم که خاموشم مکن
من نمی گویم فراموشم مکن
من نمی گویم که با من یار باش
من نمی گویم مرا غم خوار باش
من نمی گویم
دگر گفتن بس است.
گفتن و هیچ نشنفتن بس است.
روزگارت شیرین باد
شادباش دست کم یک شب فرهاد باش.
آه!
در شهر شما یاری نبود .
قصه هایم را خریداری نبود.
سلام ابجی دریا



















نماز روزه ها قبول باشه
الهم صل علی محمد و ال محمد
الهم صل علی محمد و ال محمد
الهم صل علی محمد و ال محمد
الهم صل علی محمد و ال محمد
زیبا خواندم
سلام دوست گرامی ، بلاخره بعد از 7 سال جنگ عراق پایان یافت - آمریکا قصد دارد پیروز خود را در عراق جشن بگیرد ، آیا شما قبول دارید که آمریکا برنده این نبرد بوده ؟ و یا شما هم هنوز باور دارید که سلاح های کشتار جمعی در عراق دلیل اصلی حمله آمریکا به عراق بود ؟ اگر فرصت داشتید خوشحال می شوم مطلب بنده را در این مورد بخوانید . موفق و پیروز باشید
حرف نداری خیلی قشنگ بود
سانازم مطالبت نازبود..........