شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان وقت پرست
اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود
ببین که جام زجاجی چه طرفهاش بشکست
بیار باده که در بارگاه استغنا
چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست
ازین رباط دودرچون ضرورت است رحیل
رواق و طاق معشیت چه سربلند و چه پست
مقام عیش میسّر نمیشود بی رنج
بلی به حکم بلا بستهاند عهد الست
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستیست سرانجام هر کمال که هست
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و ازو خواجه هیچ طرف نبست
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت میبرند دست بدست.
سلام عزیزم
خیلی قشنگ بود خیلیییییییییییییییییییییییییییی٬!!!!!!!!!!!
بازم از این آپ های خوجملت بکنیا
پیش منم بیا:X:X:X
دوست خوبم سلام.
.
وبلاگ قشنگی درست کردی...
.
سری هم به وبلاگم بزنید. خوشحال می شم که نظرتون رو بدونم...
.
به وبلاگ دیگرم هم سری بزنید:
onlyredman.blogfa.com 0
منتظر حضورتون هستم.
.
چشم در راهم...
.
ارادتمند شما...علی